من بیایم گل من، با تو ، به مهمانی ها؟؟

تا تو آسان نروی سمت پریشانی ها؟؟

عشق من، دست خودم نیست ، بهم می ریزم

جنگ برپاست بدون تو، نمی دانی،  ها

هی بپیچان و برو  این ور و آن ور، بی من

پس چه شد آن دل شیدا و غزل خوانی ها؟؟

من بدون تو درین خانه بمانم تا کی؟!

تا که کافر بشود در تو مسلمانی ها!!!؟؟

یک شب از جانب شیراز ، تو را میخواهند

یک شب از منطقه خرم گیلانی ها!

دل من بی تو پر از پرسه آیا شده است

با تو باشم برود بی سر و سامانی ها

دست بردار ازین گشت و گذارت بی من

تا به پایان برسد دوره اشکانی ها

محمد رحیمی



مشخصات

آخرین جستجو ها