تمام حسرت یک عمر، ناله و افسوس

بیا به خواب من امشب اگر چه نامحسوس

برای عاشقی امشب بهانه لازم نیست

چنین که شبپره و ماه هست یا فانوس

برای آنکه بیایی به قلب خواب زدم

که از صلابت رویای تو رود کابوس

برای من شب قدر است تا تو برگردی

شبی که ورد زبانم تویی تو، یا قدوس 

هزار گونه برای رسیدنت مردم

هزار غنچه به دروازه گلت محبوس 

دوباره حسرتم آغاز می شود با آه

اگر نیامده باشی به خواب من، افسوس

محمد رحیمی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها